تب فلسفی

ساخت وبلاگ
مغالطه های پرکاربردمقدمهدر جهان راززدایی شده بهتر می توان به درک مغالطه ها نائل آمد. در این جهان عشق و عرفان هم به جنبه های فیزیکال و ادبی تقلیل یافته است. از طرفی با فروپاشی مراجع فکری و اجتماعی، داوری ما فقط بر اساس استدلال و براهین عقلانی امکان پذیر است. سیطره ی عقلانیت اقتضاء می کند که هر چیزی مدلل به دلائل عقل نظری و مبتنی بر مشاهدات تجربی باشد. البته اینها از نتایج دهکده ی جهانی مک لوهان است که به گسترش سواد رسانه ای کمک کرده است.من اولین بار مغالطه را از کتاب «مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده» اثر مارتین سگالن دریافتم. در مورد اعتیاد با استفاده از خطای تعمیم پذیری می نویسد: اگر کسی بگوید: تمام مردم این شهر به اعتیاد مواد مخدر دچار هستند.(خطای سور) از او بپرسید در خانواده ی شما چند نفر معتادند؟ بعد از فامیل و نزدیکان و دوستان شان بپرسید. در می یابید که بیشتر این موارد در مقام انکار برمی آید.تحقیقات نشان می دهد که مغلطه نه فقط در علوم اجتماعی بلکه در تاریخ، دین، سیاست و اقتصاد راه یافته است. با شناخت مغالطات در می یابیم که تمام تبلیغات و پروپاگانداها با یک یا چند مغلطه شکل می گیرد. و افراد و صنوف زیادی چون بازاریان، وکیلان، معلمان و روحانیان، از این ترفندهای کثیف بهره می گیرند.آدمی پس از آشنایی با مغالطات به طور ناخواسته نسبت به نوشتار و گفتار دیگران حساس می شود. و لغزش های ذهنی را با نام یک مغالطه می شناسد. البته نباید همواره از واژه ی مغلطه خصوصا در موقع نقد نوشتاری استفاده کرد بلکه باید موضع خطا را نشان داد.(مغالطه مقام نقد)نکته ی اساسی در درک متون صرفا استفاده از خرد نقاد یا سنجشگرانه نیست برخی متون چون کتب مقدس یا اشعار عرفانی به یک همدلی و همدردی نیاز است(محرمیت) تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 17:27

(76)آزمون پذیری این جهانییکی از وجوه اشتراک قرآن و عرفان این است که گزاره های آنها کاربردی این جهانی دارد و صرفا وعده ی اخروی و فرجام شناسانه نیست. به قول علی دشتی، علت این که بسیاری از اوامر و نواهی دینی سست و متروک می ماند، برای این است که هادیان دین عواقب تخلف از آن اوامر و نواهی را به دنیای دیگر محول کرده اند.(قلمرو سعدی ص 282) و این که حافظ می گوید: من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود/ وعده فردای زاهد را چرا باور کنماشاره به همین راستی آزمایی مدعیات خود دارد. وقتی مولوی از استدلالات شیطان برای دست درازی به روان آدمی پرده بر می دارد و یا داستایوفسکی در رمان برادران کارامازوف انواع حیله های شیطانی را برمی شمرد، در حقیقت حال و روز نفس و شیطان را در همین جهان تشریح می کند. هر چند مولوی شیطان را تجلی نفس می داند.نفس و شیطان هر دو یک تن بوده اند/ در دو صورت خویش را بنموده اندچون فرشته و عقل کایشان یک بدند/ بهر حکمت هاش دو صورت شدند(مثنوی 3/4050)البته برخی وعده ها تحققش آن جهانی است چرا که این جهان ظرفیت بروز آن را ندارد ولی مهم این است که ما در همین جهان آثار خوب و بد آن اعمال را مشاهده می کنیم. مثلا در قرآن آمده است انّ الصلاة تنهی عن الفحشا و المنکر (عنکبوت/45) پلشتی ها و بد کرداری ها دو امر این جهانی هستند و نماز خواندن مانع بروز آنها می گردد. حال اگر نمازی این اثربخشی را نداشت بیانگر این است که آن نماز حقیقی نیست. البته شاید بتوان گفت: نماز به درجاتی ما را از بدی ها و پلیدی ها باز می دارد ولی بهتر این است که نمازگزار به بدی ها رویکرد نداشته باشد. فلسفه ی روزه، دوری جستن از خواسته های نفسانی و شهوانی است. اگر یک ماه تمرین ما را به خوردن بیشتر تشویق نماید اثر چندانی متوجه رو تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 105 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 13:24

(101)پرسش های جدیدروزی در جمع طلاب و دانشگاهیان گفتم: با تشکیل دارالفنون تا دانشگاه تهران نظر بر این شد که مدارس حوزوی تعطیل گردد اما با مقاوت آیت الله حائری یزدی مواجه شدند و حوزه به کار خود ادامه داد. با رخداد انقلاب اسلامی و ظهور شخصیت کاریزماتیک امام خمینی، این بار بحث از حذف رشته های علوم انسانی در دانشگاه ها به میان آمد. که با تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی رأی بر این شد تا رشته های علوم انسانی در دانشگاه همچنان فعّال بماند و به چیستی آنها و موضوع شناسی بپردازند. و استنباط احکام را به حوزویان ارجاع دهند.طرح وحدت حوزه و دانشگاه باعث ایجاد شق سومی یعنی مصالح عمومی و ملی بود یعنی نه دانشگاه از وظیفه ی خود دست بردارد و نه حوزویان از رسالت خود باز مانند. در این میان نباید از تأثیرپذیری حوزه از دانشگاه و بالعکس غافل ماند. چرا که بخشی از کارکرد حوزویان متوجه دانشگاهیان و اندیشه ی پاره ای از دانشگاهیان بر روند حوزه اثر گذاشت. به گونه ای که طلاب با ادبیات جدید و تحولات فکری معاصر آشنا شدند. هر چند هنوز کتاب نویسی و ترجمه نگاری دانشگاهیان سبقت دارد.اما آنچه بیش از این متوجه حوزویان شده است؛ آسیب های اجتماعی و سیاسی است که موجب کاهش مرجعیت روحانیت پس از انقلاب اسلامی گردید و در چند ماه اخیر با هشدارهای آیت الله شبیری زنجانی و جوادی آملی دوباره طرح شد. از طرفی حوزه نتوانسته است به پرسش های کشنده و جدید جامعه ی دانشگاهی پاسخی درخور و امروزین دهد چرا که پرسش های جدید پاسخ های جدید را طلب می کند.(102)زینب زن بی قرار تاریخحضرت زینب شخصیتی بود که در تمام دوران زیست خود، یک لحظه آرامش را تجربه نکرد. زنی پرتلاش، زحمت کش و سخت کوش بود. زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخت. او مجسمه ی ب تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 13:24

تنهایی پرهیاهومقدمهاز عنوان کتاب می توان دریافت که نویسنده در تنهایی وصف ناپذیری به سر می برد و این تنهایی به رغم تلاش برای رهایی از رنج زندگی، نهایت منجر به مرگ قهرمان داستان(هانتا) در آخرین پرده ی نمایش می شود.(ص 105) چنان که نویسنده هم نهایت دست به خودکشی زد.(ص دوازده) نهیلیسمی که در آثار کافکا و آلبرکامو قابل مشاهده است. بُهومیل هرابال(1914-1997) ظهور مدرنیسم را خطری برای کارگران یا اقشار کم در آمد و زیردست می داند و سرمایه داری برآمده از جهان مدرن را برنمی تابد او صراحتا می گوید: رئیس کارگاه(که نمادی از سرمایه داری مدرن اروپایی است) شوقی که من نسبت به کتاب های کهنه دارم این مرد به دختران جوان دارد(ص 87) یعنی جامعه ی مدرن حتی از زنان به عنوان ابزار جنسی برای اطفاء شهوت ثروتمندان کمک می گیرد. همان دخترانی که به استخدام در آمده اند تا از طریق وسائل مدرن امرار معاش کنند. نمونه ی این سوء استفاده از زنان و دختران هنوز هم در میان مدیران کارخانجات و کارگردانان و حتی سلبریتی ها فراوان یافت می شود. نمونه اش را می توان در کتاب «کوری» ژوزه ساراماگو دید.پرویز دوایی مترجم و دوستش مرتضی کاخی، مقدمه ی مفصلی بر کتاب «تنهایی پرهیاهو» نوشته اند و به جایگاه هرابال در جامعه ی چک اشاره کرده اند. شخصیت هایی چون میلان کوندرا و ایوان کلیما از همان خاک برخاسته اند که آثارشان به فارسی ترجمه شده است. تصور می شود تعریف و تمجیدی که کوندرا پس از چاپ کتاب «تنهایی پرهیاهو» از هرابال نویسنده ی کتاب می کند.(ص سیزده) در حد تعارفات معمولی نویسندگان همشهری است. این را می شود از مصاحبه ی کلیما با نشریه ی مهرنامه هم دریافت. خبرنگار از او می پرسد: اما کتاب های میلان کوندرا به گمانم هنوز هم در چک خوانندگان زی تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 13:24